لغتنامه دهخدا
کماج . [ ک ُ ] (اِ) نانی است مشهور. (برهان ) (آنندراج ). کماچ . (فرهنگ رشیدی ). || نانی را نیز گویند که بر روی اخگر و زغال پزند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کماچ . کوماج . طلمة. مملول . مُضباط. و آن نانی است که در خاکستر گرم پزند شتربانان . (یادداشت به خط مرحوم دهخ