لغتنامه دهخدا
مماکسة. [ م ُ ک َ س َ ] (ع مص ) با کسی بچیزی بخیلی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || تشویش کردن در بیع و کم کردن در ثمن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). با کسی در چیزی مِکاس کردن . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی مکاس کردن . مکاس . (مصادر زوزنی ). در معامله آزمندی ک