مقاماتلغتنامه دهخدامقامات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَقامة. (ناظم الاطباء). رجوع به مقامة شود. || کنایه از مراتب و قواعد. (غیاث ) (آنندراج ). مراتب . (ناظم الاطباء) : عرض مخدوم در مقامات ترسل محفوظ دارد. (چهارمقاله ). || منازل . مراحل : لاشک سرگردان در
مقاماتفرهنگ فارسی عمید۱. کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند.۲. (ادبی) عنوان عمومی کتابهایی شامل حکایات و مقامهها: مقامات حمیدی.۳. [جمعِ مقام] (تصوف) = مَقام۴. [قدیمی] کارهای سترگ و ستوده.
مقاماتفرهنگ مترادف و متضاد۱. اولیاء امور ۲. درجات، درجهها، منزلتها ۳. پستها، مناصب، منصبها، شغلها، مشاغل ۴. مراحل، منازل، مقامها ۵. هنرها، کارهای شایان ۶. مقامهها، مجالس، مجلسها
دولتبهدولتgovernment-to-government, G2Gواژههای مصوب فرهنگستانتعامل برخط و غیرتجاری بین سازمانها و مقامات دولتی
سرمایهداری رفاقتیcrony capitalismواژههای مصوب فرهنگستاننظامی در بعضی از کشورهای سرمایهداری که براساس آن قراردادهای تجاری و بانکی و امتیازات و فرصتهای انحصاری و شبهانحصاری در اختیار اقوام و دوستان مقامات دولتی و رهبران تجاری و صاحبان نفوذ قرار میگیرد
راشد افندیلغتنامه دهخداراشد افندی . [ ش ِ اَ ف َ ] (اِخ ) محمدرئیس الکتاب که بسال 1167 هَ . ق . متولد شد و پس از طی مقامات دولتی بسال 1202 بمقام رئیس الکتاب رسید و در سال 1212 هَ . ق . درگذشت . بیت
مقاماتلغتنامه دهخدامقامات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَقامة. (ناظم الاطباء). رجوع به مقامة شود. || کنایه از مراتب و قواعد. (غیاث ) (آنندراج ). مراتب . (ناظم الاطباء) : عرض مخدوم در مقامات ترسل محفوظ دارد. (چهارمقاله ). || منازل . مراحل : لاشک سرگردان در
مقاماتفرهنگ فارسی عمید۱. کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند.۲. (ادبی) عنوان عمومی کتابهایی شامل حکایات و مقامهها: مقامات حمیدی.۳. [جمعِ مقام] (تصوف) = مَقام۴. [قدیمی] کارهای سترگ و ستوده.
مقاماتفرهنگ مترادف و متضاد۱. اولیاء امور ۲. درجات، درجهها، منزلتها ۳. پستها، مناصب، منصبها، شغلها، مشاغل ۴. مراحل، منازل، مقامها ۵. هنرها، کارهای شایان ۶. مقامهها، مجالس، مجلسها
مقاماتلغتنامه دهخدامقامات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَقامة. (ناظم الاطباء). رجوع به مقامة شود. || کنایه از مراتب و قواعد. (غیاث ) (آنندراج ). مراتب . (ناظم الاطباء) : عرض مخدوم در مقامات ترسل محفوظ دارد. (چهارمقاله ). || منازل . مراحل : لاشک سرگردان در
مقاماتفرهنگ فارسی عمید۱. کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند.۲. (ادبی) عنوان عمومی کتابهایی شامل حکایات و مقامهها: مقامات حمیدی.۳. [جمعِ مقام] (تصوف) = مَقام۴. [قدیمی] کارهای سترگ و ستوده.
مقاماتفرهنگ مترادف و متضاد۱. اولیاء امور ۲. درجات، درجهها، منزلتها ۳. پستها، مناصب، منصبها، شغلها، مشاغل ۴. مراحل، منازل، مقامها ۵. هنرها، کارهای شایان ۶. مقامهها، مجالس، مجلسها