لغتنامه دهخدا
محجل . [ م ُ ح َج ْ ج َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از ماده ٔ حِجل به معنی سپیدی . رجوع به حجل شود: فرس محجل ؛ اسبی که هر چهار دست و پای وی سفید باشد. (منتهی الارب ). اسب سرخ رنگ یا سیاه که هر چهار پای او سفید باشد. (غیاث ). اسبی که چهار دست و پای وی سپید باشد آن را محجل الاربع گویند