مصحففرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نامهها و اوراقی که آنها را در یک جلد جمع کردهباشند؛ کتاب.۲. قرآن مجید.
مسحفلغتنامه دهخدامسحف . [ م َ ح َ ] (ع اِ) مسحف الحیة؛ نشان و اثرمار بر زمین . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
جامه ٔ مصحف پوشیدنلغتنامه دهخداجامه ٔ مصحف پوشیدن . [ م َ / م ِ ی ِ م ُ ح َ دَ ] (مص مرکب ) خود را بنظر مردم بتکلف صالح نمودن چه هر که از ذمائم برآمده و در محاسن اخلاق قدم میگذارد گویند اگر ج
حدیث مصحفلغتنامه دهخداحدیث مصحف . [ ح َ ث ِ م ُ ص َح ْ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از سیزده قسم حدیث های صحیح و حسن . (کشاف اصطلاحات الفنون از خلاصة الخلاصة).
جامه از مصحف پوشیدنلغتنامه دهخداجامه از مصحف پوشیدن . [ م َ / م ِ اَ م ُ ح َ دَ ] (مص مرکب ) خود را بتکلف بنظر مردم صالح نمودن و بعضی بمعنی قسم خوردن نوشته اند، این خطاست بلکه بدین معنی مصحف خ
آرتیانواژهنامه آزادمصحف آریان - در زمان حمله اسکندر به ایران آرییایی با لفظ آرتیانی خطاب میشده است منبع:کتاب تاریخ ایران باستان
جامه ٔ مصحف پوشیدنلغتنامه دهخداجامه ٔ مصحف پوشیدن . [ م َ / م ِ ی ِ م ُ ح َ دَ ] (مص مرکب ) خود را بنظر مردم بتکلف صالح نمودن چه هر که از ذمائم برآمده و در محاسن اخلاق قدم میگذارد گویند اگر ج
حدیث مصحفلغتنامه دهخداحدیث مصحف . [ ح َ ث ِ م ُ ص َح ْ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از سیزده قسم حدیث های صحیح و حسن . (کشاف اصطلاحات الفنون از خلاصة الخلاصة).
نبیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهقرآن مصحف: ◻︎ به سورهسورت تورات و سطرسطرِ زبور / به آیت آیت انجیل و حرفحرفِ نبی (ادیب صابر: ۳۰۰).