مراعزةلغتنامه دهخدامراعزة. [ م ُ ع َ زَ ] (ع مص ) ترنجیدن و درکشیده شدن . (منتهی الارب ).منقبض شدن . (اقرب الموارد) (از متن اللغة). || عتاب کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به مراعز شود.
مراعزلغتنامه دهخدامراعز. [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) خشمگین . (منتهی الارب ). معاتب . (متن اللغة). خشم گیرنده و عتاب کننده : راعز الرجل ؛ انقبض و عاتب . (اقرب الموارد). نعت فاعلی است از مراعزة. رجوع به مراعزة شود.