دامینلغتنامه دهخدادامین . (اِخ ) نام ده مرکز دهستان دامین از بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر است . و آن در 19هزارگزی شمال ایرانشهر و کنار شوسه ٔ ایرانشهر به خاش واقع است . سردسیر و کو
دامینلغتنامه دهخدادامین . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر است از ناحیه ٔ مکران و بلوچستان . این دهستان در شمال ایرانشهر واقع و جاده ٔ شوسه ٔ ایرا
دامینلغتنامه دهخدادامین . [ ی َ ] (اِخ ) (دامین دووسته ژزف ) مبلغ مذهبی بلژیکی متولد به سال 1840 و متوفی به سال 1889 م .
دامینهفرهنگ نامها(تلفظ: dāmine) [دامین (کردی) = دامن ، دامنهی کوه + ه (پسوند نسبت)] (به مجاز) زیبا .
دامنفرهنگ انتشارات معین(مَ) (اِ.) = دامان : 1 - بخش پایین جامه . 2 - کنارة هر چیز. 3 - گستره ، پهنه . 4 - آغوش ، بغل . ؛~آلوده بدکار، بدنام . ؛~از چیزی برافشاندن ترک آن چیز کردن .
دامن زدنفرهنگ انتشارات معین( ~. زَ دَ) (مص م .) 1 - باد زدن به آتش برای شعله ور ساختن . 2 - کنایه از: کمک کردن به برپایی فتنه و آشوب .
دامینهفرهنگ نامها(تلفظ: dāmine) [دامین (کردی) = دامن ، دامنهی کوه + ه (پسوند نسبت)] (به مجاز) زیبا .