لغتنامه دهخدا
مختوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نیزه زننده اسب را در خوا یعنی میان پاها و دستهای وی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نیزه زننده در میان دست و پاهای اسب . (ناظم الاطباء). || سباع و درنده ای که دزدد بچه ٔ گاو را و بخورد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد