متلهفلغتنامه دهخدامتلهف . [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ] (ع ص ) دریغ خورنده . (از منتهی الارب ). افسوس خورنده و اندوهگین . (غیاث ) (آنندراج ). مضطرب و غم خورده و دریغ و افسوس خورده و ملو
متلحفلغتنامه دهخدامتلحف . [ م ُ ت َ ل َح ْ ح ِ ] (ع ص ) لحاف سازنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به تلحف شود.
متلهثاًلغتنامه دهخدامتلهثاً. [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ثَن ْ ] (ع ق ) با گرمی و حدت و شدت و با رغبت و میل و آرزومندی . (ناظم الاطباء).