متعاللغتنامه دهخدامتعال . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) بلندشونده . در اصل متعالی بود اسم فاعل از تعالی که ناقص واوی است از تفاعل در حالت رفعی ضمه بر یاء ثقیل بود ساقط کردند بعد اجتماع ساکنین شد میان یا و تنوین . یاء را حذف کردند و درآخر وقف کردند تنوین هم ساقط گردید، متعال باقی ماند. (غیاث ) (آنندراج ).
متعاللغتنامه دهخدامتعال . [م ُ ت َ عال ل ] (ع ص ) شتر به سختی و شدت دونده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعالل شود.
متعالفرهنگ فارسی عمید۱. بلندمرتبه.۲. از صفات باریتعالی. Δ در اصل متعالی بوده، یای آن در وصف خداوند حذف گردیده.
متعاللغتنامه دهخدامتعال . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) بلندشونده . در اصل متعالی بود اسم فاعل از تعالی که ناقص واوی است از تفاعل در حالت رفعی ضمه بر یاء ثقیل بود ساقط کردند بعد اجتماع ساکنین شد میان یا و تنوین . یاء را حذف کردند و درآخر وقف کردند تنوین هم ساقط گردید، متعال باقی ماند. (غیاث ) (آنندراج ).
متعاللغتنامه دهخدامتعال . [م ُ ت َ عال ل ] (ع ص ) شتر به سختی و شدت دونده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعالل شود.
متعالفرهنگ فارسی عمید۱. بلندمرتبه.۲. از صفات باریتعالی. Δ در اصل متعالی بوده، یای آن در وصف خداوند حذف گردیده.
متعاللغتنامه دهخدامتعال . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) بلندشونده . در اصل متعالی بود اسم فاعل از تعالی که ناقص واوی است از تفاعل در حالت رفعی ضمه بر یاء ثقیل بود ساقط کردند بعد اجتماع ساکنین شد میان یا و تنوین . یاء را حذف کردند و درآخر وقف کردند تنوین هم ساقط گردید، متعال باقی ماند. (غیاث ) (آنندراج ).
متعاللغتنامه دهخدامتعال . [م ُ ت َ عال ل ] (ع ص ) شتر به سختی و شدت دونده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعالل شود.
امتعاللغتنامه دهخداامتعال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بشتاب ربودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): امتعل فلان ؛ دارک الطعان فی اختلاس و سرعة. (اقرب الموارد).
متعالفرهنگ فارسی عمید۱. بلندمرتبه.۲. از صفات باریتعالی. Δ در اصل متعالی بوده، یای آن در وصف خداوند حذف گردیده.