متراصفلغتنامه دهخدامتراصف . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) با یکدیگر نزدیک ایستنده در صف . (آنندراج ). چسبیده ٔ با یکدیگر در صف . (ناظم الاطباء). و رجوع به تراصف شود.
مترشفلغتنامه دهخدامترشف . [ م ُ ت َ رَش ْ ش ِ ] (ع ص ) مکنده ٔ آب و جز آن . (آنندراج ). مکنده و جرعه جرعه نوشنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ترشف شود.