لغتنامه دهخدا
مبنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ) بنا کرده شده . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). بناشده . (ناظم الاطباء). بنابر آورده . (دهار). بناشده . بنا نهاده . ساخته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و مثال داد مبنی بر ابواب تهنیت و کرامت . (کلیله و دمنه ). محرر این رس