مآیدلغتنامه دهخدامآید. [ م َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ مُؤیِد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مؤید شود.
ماتmatte, flat 3واژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی که برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ صفر تا ده و در زاویۀ 85 درجه در گسترۀ صفر تا پانزده قرار دارد
ورنی ماتflat varnish, matte varnishواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ورنی که با درصد معینی ماتکننده ترکیب میشود تا در هنگام خشک شدن جلوهای مات بیابد
جانشین گوشتmeat substitute, meat alternativeواژههای مصوب فرهنگستانغذایی شبیهسازیشده که از آن به جای گوشت در فراوردههای گوشتی یا رژیمهای افراد گیاهخوار استفاده میشود
فراوردۀ گوشتی بازساختهrestructured meat product, reconstituted meat productواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای گوشتی که از مخلوط کردن و ترکیب قطعات ریز گوشت تشکیل شده است
مایدلغتنامه دهخداماید. [ ی ِ ] (اِخ ) مائد. کوهی است . (منتهی الارب ). کوهی است در یمن . (از معجم البلدان ).
مؤیدلغتنامه دهخدامؤید. [ م ُءْ ی ِ ] (ع اِ) کار بزرگ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دشواری . ج ، مآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). داهیه و بلا و سختی . ج ، مآید. (ناظم الاطباء).