لغلغةلغتنامه دهخدالغلغة. [ ل َ ل َ غ َ ] (ع مص ) نیک تر کردن اشکنه را. || (اِمص ) شکستگی زبان . یقال : فی کلامه لغلغة؛ ای عجمة و لجلجة. (منتهی الارب ).
شکستگیلغتنامه دهخداشکستگی . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی شکسته .کسر. شکستن . تکسر. خنث . (یادداشت مؤلف ). کسر و انکسار. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) : چون زمین بر شکستگی است چراآسمان بی تفاوتست و فطور. <