انکسارلغتنامه دهخداانکسار.[ اِ ک ِ ] (ع مص ) شکسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) شکستگی . (غیاث
قابل انکسارلغتنامه دهخداقابل انکسار. [ ب ِ ل ِ اِ ک ِ ] (ص مرکب ) انکسارپذیر. شکست پذیر. (فرهنگ رازی ).
قابل انکسارلغتنامه دهخداقابل انکسار. [ ب ِ ل ِ اِ ک ِ ] (ص مرکب ) انکسارپذیر. شکست پذیر. (فرهنگ رازی ).
دیوپتریفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهواحد اندازهگیری انکسار نور و تحدب و تقعر عدسی که عکس فاصلۀ کانونی بر حسب متر است.