لغدودلغتنامه دهخدالغدود. [ ل ُ ] (ع اِ) گوشت کرانه ٔ گردن . لغدید. لُغد. لغن . لغنون . ج ، لغادید. (منتهی الارب ). || الخیشوم . و من المصحّف اللغثون و اللغنون واللغدود و هو الخیشوم . (نشوء اللغة العربیة ص 22).
لغنلغتنامه دهخدالغن . [ ل ُ ] (ع اِ) کرکرانک نزدیک گوش . || گوشت کرانه ٔ گوش و گردن . لغد. لغدود. لغنون . || دروغ . یقال : جئت بلغن غیرک ؛ اذا انکرت ما تکلم به من اللغة. (منتهی الارب ).
لغنونلغتنامه دهخدالغنون . [ ل ُ ] (ع اِ) گوشت پاره ٔ کرانه ٔ گردن . ج ، لغانین . (منتهی الارب ). لغن . لغد. لغدود. || اندرون بینی و بن آن . (منتهی الارب ). و من المصحّف اللغثون و اللغنون و اللغدود، و هو الخیشوم . (نشوء اللغة العربیة ص 22).