لاشپرورد2necrotrophicواژههای مصوب فرهنگستانویژگی انگلی که مواد غذایی خود را منحصراً از بافتها و یاختههای مردة میزبان به دست میآورد
لاشپرورد1necrotrophواژههای مصوب فرهنگستانانگلی که مواد غذایی خود را منحصراً از بافتها و یاختههای مردة میزبان به دست میآورد
رگدُشپروردگی،دُشپروردگی رگangiodystrophy,angiodystrophiaواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه اختلال در رگهای خونی ناشی از فقدان مواد مغذی کافی
پروردگیلغتنامه دهخداپروردگی . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (حامص ) به بعض کلمات ملحق شود و افاده ٔ معنی اسمی کند: نمک پروردگی . نازپروردگی . سایه پروردگی .
دست پروردگیلغتنامه دهخدادست پروردگی . [ دَ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دست پرورده . دست پرورده بودن . تربیت شده بودن تحت نظر کسی . رجوع به دست پرورد و دست پرورده شود.