قمصةلغتنامه دهخداقمصة. [ ق َ م َ ص َ ] (ع اِ) یکی قَمَص . (اقرب الموارد). مگس خرد که بر آب بود. (مهذب الاسماء). رجوع به قمص شود.
کمشچهلغتنامه دهخداکمشچه . [ ک ُ م ِ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان برخوار است که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 1393 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کمشةلغتنامه دهخداکمشة. [ ک َ م ِ ش َ ] (ع ص ) گوسپند کوتاه سرپستان یا خردپستان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ): شاة کمشة ؛ گوسپند کوتاه سرپستان یا خرد پستان . (ناظم الاطباء).
کمیشةلغتنامه دهخداکمیشة. [ ک َ ش َ ] (ع ص ) شاة کمیشة و شاة کموش ؛ گوسفند کوتاه سر پستان یا خردپستان . (از اقرب الموارد) و رجوع به کَمِشَة شود.
قمشهلغتنامه دهخداقمشه . [ ق ُ م ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 18هزارگزی خاور کرمانشاه و کنار رودخانه ٔ قره سو، موقع جغرافیایی آن دره و هوای آن سردسیری معتدل و سکنه ٔ آن 200
قمشهلغتنامه دهخداقمشه . [ ق ُ م ِ ش َ ] (اِخ ) قریه ای است در دوفرسنگی میانه ٔ شمال و مغرب شیراز. (فارس نامه ).
قمصلغتنامه دهخداقمص . [ ق َ م َ ] (ع اِ) مگس ریزه که بر آب باشد یا پشه ریزه بر آب ایستاده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (فهرست مخزن الادویة). یکی آن قمصه است . (از اقرب الموارد). || چوزه ٔ ملخ که از تخم برآید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
اقمصةلغتنامه دهخدااقمصة. [ اَ م ِ ص َ ] (ع اِ) ج ِ قمیص . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیراهن ها. رجوع به قمیص شود.