قبوحةلغتنامه دهخداقبوحة. [ ق ُ ح َ ] (ع مص ) قبوح . قبح . قُباح . زشتی . زشت گردیدن . (از منتهی الارب ).
کبوةلغتنامه دهخداکبوة. [ ک َب ْ وَ ] (ع اِمص ، اِ) بروی افتادگی . || بی آتش شدگی آتش زنه . || گرد و تیرگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرد. (اقرب الموارد). || وقفه و بازایستادگی به کراهت . (منتهی الارب ).
کبوةلغتنامه دهخداکبوة. [ ک ُب ْ وَ ] (ع اِ) بوی سوز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مجمر. (از اقرب الموارد).
کبوعلغتنامه دهخداکبوع . [ ک ُ ] (ع مص ) خواری و فروتنی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ذلیل و خوار شدن . (از اقرب الموارد).
قبوحلغتنامه دهخداقبوح . [ ق ُ ] (ع مص ) قبح . قُبوحَة. قُباح . زشتی . زشت گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
قبوحلغتنامه دهخداقبوح . [ ق ُ ] (ع مص ) قبح . قُبوحَة. قُباح . زشتی . زشت گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).