قارقارکفرهنگ فارسی عمید۱. هواپیمای کوچک که سروصدای زیاد داشته باشد.۲. هرچیز کهنه و فرسوده، مانند رادیو، تلویزیون، اتومبیل، هواپیما و امثال آنها که بسیار سروصدا کند.
قارقارکفرهنگ فارسی معین(رَ) (اِمر.) = غارغارک : 1 - (کن .) وسیله ای که سر و صدای زیاد و مزاحم داشته باشد. 2 - بازیچه ای کودکانه که از آن صدایی شبیه ، قارقار برمی خاست .
کورکورکیلغتنامه دهخداکورکورکی . [ رَ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) راه رفتن آهسته و بااحتیاط در تاریکی چون کوران .