فردیدفرهنگ نامها(تلفظ: fardid) [(فر = شکوه و جلال + دید = (به مجاز) نگرش ، نظر)] (به مجاز) بلندنظر ، زیبانگر ، بزرگ اندیش.
حضوریلغتنامه دهخداحضوری . [ ح ُ ] (ص نسبی ) مقابل غیابی .- تلگراف حضوری ؛ که مخاطِب و مخاطَب هر دو در تلگرافخانه باشند.- طبخ حضوری ؛ نوعی تفنن شکمخوارگان از شاهان و اعیان رجال که امر دهند طعامی را در حضور آنان پزند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || مقابل حصولی و ک