فاقتلغتنامه دهخدافاقت . [ ق َ ] (ع اِمص ) فاقة. فقر وبینوائی : اهل مکنت به فقر و فاقت ممتحن گشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 4). رجوع به فاقه شود.
فاقدلغتنامه دهخدافاقد. [ ق ِ ] (ع ص ) آنکه چیزی یا کسی از دست او رفته باشد. (اقرب الموارد). مقابل واجد.- فاقد چیزی بودن ؛ نداشتن آن . (یادداشت بخط مؤلف ).|| زن شوی یا پسر گم کرده . زن شوی یا پسر مرده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || گاو ماده که بچه اش را د
فاقدفرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ واجد] آنکه یا آنچه چیزی را ندارد؛ محروم؛ بینصیب.۲. [قدیمی] ویژگی زنی که شوهر یا فرزند خود را از دست داده.
فاقدلغتنامه دهخدافاقد. [ ق ِ ] (ع ص ) آنکه چیزی یا کسی از دست او رفته باشد. (اقرب الموارد). مقابل واجد.- فاقد چیزی بودن ؛ نداشتن آن . (یادداشت بخط مؤلف ).|| زن شوی یا پسر گم کرده . زن شوی یا پسر مرده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || گاو ماده که بچه اش را د
فاقدفرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ واجد] آنکه یا آنچه چیزی را ندارد؛ محروم؛ بینصیب.۲. [قدیمی] ویژگی زنی که شوهر یا فرزند خود را از دست داده.
متفاقدلغتنامه دهخدامتفاقد. [ م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) یکدیگر را جوینده و تفحص کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || یکدیگر را گم کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفاقد شود.
فاقدلغتنامه دهخدافاقد. [ ق ِ ] (ع ص ) آنکه چیزی یا کسی از دست او رفته باشد. (اقرب الموارد). مقابل واجد.- فاقد چیزی بودن ؛ نداشتن آن . (یادداشت بخط مؤلف ).|| زن شوی یا پسر گم کرده . زن شوی یا پسر مرده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || گاو ماده که بچه اش را د
تفاقدلغتنامه دهخداتفاقد. [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) یکدیگر را گم کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
فاقدفرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ واجد] آنکه یا آنچه چیزی را ندارد؛ محروم؛ بینصیب.۲. [قدیمی] ویژگی زنی که شوهر یا فرزند خود را از دست داده.