غنمیلغتنامه دهخداغنمی . [ غ َ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به غَنَم . رجوع به غَنَم شود. || آنکه طبیعت و خصیصه ٔگوسفند را داشته باشد. گوسفندصفت . (دزی ج 2 ص 229).
غنیمیلغتنامه دهخداغنیمی . [ غ َ ] (اِخ ) محمد ابراهیم . او راست : الباکورة العربیة و حدائق الانشاء که هر دو در مصر چاپ شده اند. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1420).
غنیمیلغتنامه دهخداغنیمی . [ غ َ ] (اِخ ) محمود. او راست : منظومة اسماء اﷲ الحسنی النورانیة لمن اراد أن یصل الی اللطائف الرحمانیة و المعارف الاحسانیة. این کتاب در مصر به سال 1308 هَ . ق . به چاپ رسید. (از معجم المطبوعات ج 2 ست
غنمیلغتنامه دهخداغنمی . [ غ َ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به غَنَم . رجوع به غَنَم شود. || آنکه طبیعت و خصیصه ٔگوسفند را داشته باشد. گوسفندصفت . (دزی ج 2 ص 229).
محرزلغتنامه دهخدامحرز. [ م ُ رِ ] (اِخ ) ابن فضلةبن عبداﷲبن مرة غنمی . صحابی است . جنگ بدر را درک کرد و در جنگ خیبر به سال هفتم هجری کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).
حسامی لاچینلغتنامه دهخداحسامی لاچین . [ ح ُ ی ِ ] (اِخ ) حسام الدین لاچین بن عبداﷲ ذهبی طرابلسی امیر مشهور به حسامی که در 738 هَ . ق . درگذشته است . او راست : «تحفة المجاهدین فی العمل بالمیادین » در اسب دوانی . (هدیة العارفین ج 1 ص