عیتوملغتنامه دهخداعیتوم . [ ع َ ] (ع ص ) شتر آهسته و سست رو. || مرد سطبر دفزک .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). در اقرب الموارد این لغت بصورت عَتوم ضبط شده است بدون یاء.
اتم پوشیدهdressed atomواژههای مصوب فرهنگستاناتم در وضعیتی که با میدان الکترومغناطیسی در حالت برهمکنش باشد
اتم دستوارchiral atomواژههای مصوب فرهنگستاناتمی با چهار گروه متفاوت در مولکولهایی که با تصویر آینهای خود قابل انطباق نیستند
اتم هادرونیhadronic atomواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای هیدروژنگونه که در آن ذرهای هادرونی با بار منفی در میدان کولنیِ هستهای معمولی به دام افتاده باشد و به دور آن بچرخد