لغتنامه دهخدا
ذوعمرو. [ ع َ ] (اِخ ) مردی از مردم یمن . او پس از قبول اسلام با ذوالکلاع بقصد تشرف حضور پیغامبر صلوات اﷲ علیه عزم مدینه کرد لکن در راه خبر رحلت او صلوات اﷲ علیه و آله و سلم بشنید و بیمن بازگشت . و در استیعاب آمده است : رجل اقبل من الیمن مع ذی الکلاع الی رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و