لغتنامه دهخدا
علهز. [ ع ِ هَِ ] (ع اِ)کنه ٔ کلان . (منتهی الارب ). کنه ٔ بزرگ . (از لسان العرب )(تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || نوعی از خوردنی که از خون و پشم در تنگ سال سازند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). پشم شتر که با خون کنه مخلوط باشد. (از لس