طفیةلغتنامه دهخداطفیة. [ طُف ْ ی َ ] (ع اِ) برگ مقل . ج ، طفی . (منتهی الارب ). خوصه ٔ مقل . (فهرست مخزن الادویه ). اسلم . شاخه های مقل . || ماری است خبیث که بر پشت دو خط سپید دارد مانند دو برگ مقل و منه الحدیث : اقتلوا ذوالطفیتین . (منتهی الارب ).
تئفةلغتنامه دهخداتئفة. [ ت َ ءِف ْ ف َ ] (ع اِ) اِف . افان . افاف . افف . هنگام . وقت . (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): جاء علی تئفة ذلک ؛ ای علی اثره او علی القرب من وقته . (اقرب الموارد).
تیفعلغتنامه دهخداتیفع. [ ت َ ی َف ْ ف ُ ] (ع مص ) بر پشته برآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). یقال : ترفع فلان و تیفع. (اقرب الموارد).
تیفهلغتنامه دهخداتیفه . [ ف ِ ] (اِخ ) در افسانه های قدیم یونان سردسته ٔغولانی بود که به آسمان حمله ور شده بودند. و تیفه بوسیله ٔ ژوپیتر گرفتار صاعقه و معدوم گردید. (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تیفیوس شود.
تیفهلغتنامه دهخداتیفه . [ ف ِ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل است که 135 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تفهلغتنامه دهخداتفه . [ ت َف ْه ْ ] (ع مص ) اندک و حقیر و کهنه و لاغر گردیدن . (منتهی الارب ). اندک و زبون شدن . (آنندراج ).
ظبیةلغتنامه دهخداظبیة. [ ظَب ْ ی َ ] (اِخ ) مادر ابوموسی اشعری . و به روایتی نام وی طفیه است . (قاموس الاعلام ).
زاویه ٔ عطفیةلغتنامه دهخدازاویه ٔ عطفیة. [ ی َ / ی ِ ی ِ ع َ فی ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دو سبب اختلاف زاویه ٔ انعطاف ، کوچکی و بزرگی ، زاویه ٔ عطفیه است . رجوع به شرح تذکره ٔ خفری فصل یکم باب دوم و رجوع به زاویه ٔ انعطاف شود.