شکرپاسخلغتنامه دهخداشکرپاسخ . [ ش َ ک َ س ُ ] (ص مرکب ) آنکه سخنان نرم و شیرین در پاسخ میگوید. (ناظم الاطباء).
عنبربولغتنامه دهخداعنبربو. [ عَم ْ ب َ ] (ص مرکب ) مخفف عنبربوی . چیزی که دارای بوی عنبر باشد. (از ناظم الاطباء). رجوع به عنبربوی شود : عجب نوش شکرپاسخ چنین گفت که عنبربو گلی در باغ بشگفت . نظامی .مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را