26 فرهنگ

5115 مدخل


ترجمه مقاله

شل

šal[l]

ویژگی کسی که پا یا دستش معیوب و از‌کار‌افتاده باشد: ◻︎ برو شیر درنده باش ای دغل / مینداز خود را چو روباه شل (سعدی۱: ۸۸).

چلاق، لنگ

cripple, bum, limp, floppy, soft, lame, rocky, shaky, slackly, thin, watery, weak, wobbly