شرکتلغتنامه دهخداشرکت . [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ، اِ) انبازی و شراکت . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). همبازی . انبازی . مشارکت . هنبازی . شریک بودن . اتحاد چند کس برای غرض یا نفعی عام یا خاص . و آن بر اقسامی است : شرکت
ذخیرۀ جاreservationواژههای مصوب فرهنگستاننگهداری جا در هواپیما از طرف شرکت هواپیمایی براساس درخواست مسافر
مسافر همیشگیfrequent flyerواژههای مصوب فرهنگستانمسافری که بهکرّات با یک شرکت هواپیمایی سفر کرده است و به همین دلیل از تخفیف ویژه برخوردار میشود
برگۀ پروازflight couponواژههای مصوب فرهنگستانبرگهای که در هنگام صدور کارت پرواز، نمایندۀ شرکت هواپیمایی از بلیت جدا میکند
تأییدنامة بُردافزودهextended range operationsواژههای مصوب فرهنگستانتأییدنامهای که یک شرکت هواپیمایی برای پروازهای بُردافزودة هواپیماهای دوموتوره از مراجع ذیصلاح کشوری دریافت میکند اختـ . تبا EROPS
مسافرت هواییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رت هوایی، هواپیمایی، ترابریهوایی شرکت هواپیمایی، هما، ایرانار، هواپیما پرواز چارتر حریم هوایی، حریم فضایی فرودگاه فضانوردی، مسافرت فضایی انساندار، مدار، راهپیمایی فضایی، برگشت بهجو
شرکتلغتنامه دهخداشرکت . [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ، اِ) انبازی و شراکت . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). همبازی . انبازی . مشارکت . هنبازی . شریک بودن . اتحاد چند کس برای غرض یا نفعی عام یا خاص . و آن بر اقسامی است : شرکت
شرکتفرهنگ فارسی عمید۱. شریک شدن؛ انباز گشتن؛ همدست شدن با یکدیگر در کاری.۲. (اسم)نهادی قانونی با فعالیتهای مخصوص بازرگانی.⟨ شرکت با مسئولیت محدود: (اقتصاد) شرکتی بین دو یا چند تن که هرکدام به میزان سرمایۀ خود مسئول هستند.⟨ شرکت تضامنی: (اقتصاد) شرکتی که هریک از شرکا ضامن معاملات شرکت باشد
حسن شرکتلغتنامه دهخداحسن شرکت . [ح ُ ن ِ ش ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) و آن عبارت است از دادن و ستدن در معاملات بر وجه اعتدال ، چنانکه موافق طبایع دیگران افتد. (نفائس الفنون بخش حکمت ).
شرکتلغتنامه دهخداشرکت . [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ، اِ) انبازی و شراکت . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). همبازی . انبازی . مشارکت . هنبازی . شریک بودن . اتحاد چند کس برای غرض یا نفعی عام یا خاص . و آن بر اقسامی است : شرکت
شرکتفرهنگ فارسی عمید۱. شریک شدن؛ انباز گشتن؛ همدست شدن با یکدیگر در کاری.۲. (اسم)نهادی قانونی با فعالیتهای مخصوص بازرگانی.⟨ شرکت با مسئولیت محدود: (اقتصاد) شرکتی بین دو یا چند تن که هرکدام به میزان سرمایۀ خود مسئول هستند.⟨ شرکت تضامنی: (اقتصاد) شرکتی که هریک از شرکا ضامن معاملات شرکت باشد
دولتبهشرکتgovernment-to-business, G2Bواژههای مصوب فرهنگستانتعامل برخط و غیرتجاری میان دولت و بخش خصوصی
تصویر شرکتcorporate imageواژههای مصوب فرهنگستانبرداشت ذهنی افراد از یک شرکت یا بنگاه یا نمانام در مواجهه با نام آن