شترمآبلغتنامه دهخداشترمآب . [ ش ُ ت ُ م َ ] (ص مرکب ) اشترمآب . بیش از حد لزوم موقر و بطی ٔ و بسته کار. بسیار موقر. متین زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرست . (یادداشت
شترمآبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. متین و موقر مانند شتر.۲. ویژگی کسی که مانند شتر به تٲنی و کندی حرکت کند.
شترمآبیلغتنامه دهخداشترمآبی .[ ش ُ ت ُ م َ ] (حامص مرکب ) اشترمآبی . وقار و متانت زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرستی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اشترمآبی شود. || در تد
شترآبلغتنامه دهخداشترآب . [ ش ُ ت ُ ](اِخ ) دهی از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه . دارای 52 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی
شترمآبیلغتنامه دهخداشترمآبی .[ ش ُ ت ُ م َ ] (حامص مرکب ) اشترمآبی . وقار و متانت زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین ). || کهنه پرستی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اشترمآبی شود. || در تد
مآبلغتنامه دهخدامآب . [ م َ ] (ع مص ) بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بازگشتن . اَوب . اِیاب . اِیّاب . اَوبَة. اَیبَة. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آب من سفره اوبا و مآبا
شترآبلغتنامه دهخداشترآب . [ ش ُ ت ُ ](اِخ ) دهی از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه . دارای 52 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی