سقطچینلغتنامه دهخداسقطچین . [ س َ ق َ ] (نف مرکب ) ریزه ٔ هرچیز جمع آورنده . (غیاث ) (آنندراج ) : اول از دخل کجت گویم وناانصافی باز افسردگی شعر سقطچین گویم .حکیم شفایی (از آنندراج ).
سیکوتینلغتنامه دهخداسیکوتین . (فرانسوی ، اِ) ماده ای است که از برگهای شوکران بدست می آید. (گیاه شناسی گل گلاب ص 108).