سگانشاهلغتنامه دهخداسگانشاه . [ س َ ] (اِخ ) لقب بهرام سوم یعنی شاه سیستان . (از مجمل التواریخ ). بهرام بن بهرام بن بهرام بن هرمز را از بهر آن سگانشاه گفتند که بعهد پدرش ولایت سیستان او را بودی و سیستان را اصل سگستان است و از این بتازی سجستان نویسند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص <span class="hl" dir
شانگشالغتنامه دهخداشانگشا. (اِخ ) نام یکی از شهرهای چین باشد و جمعیت آن 311600 تن و عده ای از مسلمانان در آنجا باشند. (از معجم المنجد).
شانسیلغتنامه دهخداشانسی . (ص نسبی ، ق ) از روی بخت و اقبال . تصادفاً. اتفاقاً: شانسی حرفش درست آمد، برحسب تصادف درست آمد.
سیستانلغتنامه دهخداسیستان . (اِخ ) سگستان . سجستان . سگزستان . (معرب از: سگ ، سک ، سکه (قوم ) + ستان ، پسوند مکان ) نام قدیم آن زرنگ بود پس از مهاجرت سکه ها (سکا، اسکوت ، اسکیث ، سیت ) در زمان فرهاد دوم اشکانی (136 - 128 ق .م .