سکالولغتنامه دهخداسکالو. [ س ُ ] (ص ، اِ) سکارو. سکالیو. شکالیو.(از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آنچه بر روی زغال افروخته و اخگر آتش پخته باشند از نان و گوشت و غیره و سکالیو هم گفته اند. (برهان ). رجوع به سکارو شود.
پیشیکلولغتنامه دهخداپیشیکلو. (اِخ ) دهی جزء دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز. در 22 هزارگزی جنوب باختری بستان آباد و 12 هزارگزی شوسه ٔ بستان آباد به تبریز. کوهستان ، سردسیر - دارای 516</spa
شگالیوفرهنگ فارسی معین(شُ) (اِ.) = سکالیو. سکارو. سکالو: آن چه که بر روی اخگر آتش پزند از نان و گوشت و جز آن .