سهسنگtrilithon, trilithواژههای مصوب فرهنگستاندو سنگ ایستاده و یک سنگ افقی بر روی آنها که درمجموع یک درگاه را میساختند
سنگ سیاهلغتنامه دهخداسنگ سیاه . [ س َ گ ِ ] (اِخ ) حجرالاسود. (شرفنامه ٔ منیری ) : بشب چون مردمک را جلوه گاه است که در کعبه محک سنگ سیاه است . حکیم زلالی (از آنندراج ).رجوع به حجرالاسود شود.
سنگ شاهلغتنامه دهخداسنگ شاه . [ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحد وزنی بود معمول در تهران و پاره ای شهرستانها معادل دو من تبریز برابر با شش کیلوگرم .
سنگ سیاهلغتنامه دهخداسنگ سیاه . [س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 231 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
پونکلغتنامه دهخداپونک . [ ن َ ] (اِخ ) (قنات ...) از قنوات شهر تهران در سمت مغرب ، مقدار آب آن سه سنگ و مسافت مادرچاه تا شهر یک فرسنگ و نیم است .
عواصرلغتنامه دهخداعواصر. [ ع َ ص ِ ] (ع اِ) سه سنگ است که بدان انگور فشارده شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
اثافیفرهنگ فارسی معین(اَ) [ ع . ] (اِ.) ج . اثفیّه . 1 - پایة دیگدان ، اجاق . 2 - نام چند ستاره است مقابل رأس - القدر، شلیاق . 3 - سه سنگ زیر دیگ . 4 - جماعت .
شمیرانلغتنامه دهخداشمیران . [ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از قنوات شهر تهران ، در سمت شمال است و مقدار آب آن سه سنگ و مسافت مادرچاه تا شهر 3 فرسنگ است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 363).
جمارلغتنامه دهخداجمار. [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جمرة. سنگریزه ها. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : پس از میقات حج و طوف کعبه جمار و سعی و لبیک و مصلی . خاقانی .- جمارالحج ؛ سنگریزه هایی را گویند که بدانها رمی شود.