افراشتهسنگstanding stoneواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی عام برای سنگهای ایستادۀ یادمانی پیشازتاریخ
افراشتهلغتنامه دهخداافراشته . [ اَ ت َ / ت ِ ] (ص ) برداشته . بلندساخته . بالابرده شده . (آنندراج ) (برهان ). بلندکرده . مقابل فروهشته . (یادداشت مؤلف ) : درفشان بسیارافراشته سر نیزه ها ز ابر بگذاشته . دقیقی
افراشتهفرهنگ نامها(تلفظ: afrāšte) (صفت مفعولی از افراشتن) بلند ساخته ، برداشته ، بالابرده شده، افراخته .
گرداسنگstone circleواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای از افراشتهسنگها که ممکن است بخشی از یک گردمان باشد
تکسنگmonolithواژههای مصوب فرهنگستاننوعی افراشتهسنگ غالباً به شکل هِرمسنگ یا میلسنگ یا ستون یا هر سازۀ یادمانی یا کندهکاریشده