۱. (زمینشناسی) مادۀ سفتوسخت که جزء ساختمان پوستۀ جامد زمین است و اغلب دارای مواد و عناصر معدنی است.
۲. قطعۀ سنگ یا فلز به مقدار معین که با آن چیزی را در ترازو وزن کنند؛ سنگ ترازو؛ سنجه.
۳. [قدیمی] مقیاسی برای اندازهگیری آب جاری، معادل حجم آبی که در ثانیه از قنات یا رودخانه جاری شود و مقدار آن مختلف است.
۴. (پزشکی) جسم سخت و سفت بهصورت شن و سنگریزه که از رسوب مواد مختلف در بعضی از اعضای بدن مانند کلیه و مثانه و کیسهصفرا تشکیل میشود.
۵. وزن.
۶. [قدیمی، مجاز] قدر.
۷. وقار: ◻︎ مردی گزید راد و خردمند و پیشبین / بارای و با کفایت و باسنگ و باوقار (فرخی: ۱۹۱).
〈 سنگ آتش: (زمینشناسی) نوعی سنگ سخت به رنگ سیاه یا قهوهای که از اصطکاک آن با آهن جرقه تولید میشود و پیش از اختراع کبریت بهوسیلۀ آن آتش میافروختند؛ سنگ آتشزنه؛ سنگ چخماق.
〈 سنگ آذرین: (زمینشناسی) سنگی که از سرد شدن و انجماد مواد مذاب درون زمین تشکیل میشود؛ سنگ آتشفشانی؛ احجار آذرین.
〈 سنگ آس: (زمینشناسی) [قدیمی] = آس۱
〈 سنگ آسمانی: (نجوم) سنگی که از آسمان به زمین فرود آید؛ قطعهای از سنگ که از فضای خارج جو به زمین سقوط کند.
〈 سنگ آسیا: (زمینشناسی) = آس۱
〈 سنگ آهک: سنگی سفید که از آن آهک تهیه میکنند، آن را در کورههای مخصوص تا ۹۵۰ درجۀ سانتیگراد حرارت میدهند تا آهک بهدست آید؛ کربنات کلسیم.
〈 سنگ پا: (زمینشناسی) نوعی سنگ سوراخسوراخ بسیار سخت است که در حمام چرک پا را با آن پاک میکنند؛ سنگ خاز؛ سنگ سودا.
〈 سنگ پادزهر: [قدیمی] نوعی سنگ که از کیسۀ صفرای بز کوهی یا گاو کوهی بهدست میآوردند و آن را بهطور خوراکی یا مالیدنی در مداوای سَمخوردگی و معالجۀ سم حشرات گزنده به کار میبردند؛ زهرمهره؛ حجرالسم؛ حجرالتیس.
〈 سنگ جهنم: (شیمی) [منسوخ] = نیتراتدارژان
〈 سنگ چاپ: (زمینشناسی) نوعی سنگ آهکی به رنگ خاکستری یا زرد که از دانههای ریز تشکیل شده، به خوبی جلا و صیقل میپذیرد، چربی را جذب میکند و در چاپخانههای سنگی برای چاپ کردن اوراق به کار میرود.
〈 سنگ خارا: (زمینشناسی) = خارا
〈 سنگ خاز: (زمینشناسی) [قدیمی] = 〈 سنگ پا
〈 سنگ زر: [قدیمی] = محک
〈 سنگ سلیمانی: ‹سنگ سلیمانیه› (زمینشناسی) نوعی کوارتز شبیه عقیق که دارای رگههای سیاهوسفید است و مانند سنگهای قیمتی در ساختن زینتآلات به کار میرود؛ حجر باباغوری.
〈 سنگ سماک: ‹سنگ سماق› (زمینشناسی) سنگی سخت که خوب صیقل میگیرد و به رنگهای سرخ، سبز، قهوهای، خاکستری، درمیآید و برای ساختن ستونهای سنگی و مجسمه و اشیای دیگر به کار میرود، گاه در آن ریزههای کوارتز و فلدسپات نیز دیده میشود؛ پرفیر.
〈 سنگ شجری: (زیستشناسی) [قدیمی] = مرجان
〈 سنگ صبور:
۱. سنگ سخت و عظیم که در یک جا ثابت و پابرجا باشد و حوادث روزگار را تحمل کند و از آن به بردباری و شکیبایی مثل میزنند.
۲. سنگی افسانهای که مردم درد دل خود را برای او بازگو میکردهاند.
〈 سنگ صفرا: (پزشکی) سنگی که از رسوب املاح صفراوی در کیسۀ صفرا تشکیل میشود.
〈 سنگِ فسان: (زمینشناسی) [قدیمی] = سان۴
〈 سنگ کلیه: (پزشکی) سنگی که از ترکیب اسیدهای ادرار با مواد معدنی در کلیه تشکیل میشود.
〈 سنگ گچ: (زمینشناسی) نوعی سنگ که در طبیعت به حالت بیشکل وجود دارد و از حرارت دادن آن گچ بهدست میآید؛ سولفات کلسیم.
〈 سنگ لاجورد: (زمینشناسی) از سنگهای معدنی به رنگ آسمانی یا آبی پررنگ که در قدیم از آن جام و پیاله و پارهای زینتآلات میساختند و کوبیده و گَردشدۀ آن در نقاشی به کار میرفت.
〈 سنگ لوح: (زمینشناسی) نوعی سنگ به رنگ خاکستری که به ورقههای نازک شکافته میشود؛ پلمهسنگ؛ تختهسنگ.
〈 سنگ محک: = محک
〈 سنگ مردار: [قدیمی] = مردارسنگ
〈 سنگ مرمر: (زمینشناسی) = مرمر
〈 سنگ مغناطیس: (زمینشناسی) = مغناطیس
〈 سنگ هرکاره: (زمینشناسی) [قدیمی] نوعی سنگ که به آسانی تراشیده میشود و خوب شکل میگیرد و اغلب از آن هرکاره (دیگ سنگی) و سرقلیان و اشیای دیگر میسازند.
〈 سنگوسبو: [قدیمی، مجاز] دو چیز ضد و مخالف یکدیگر نظیر سنگ و شیشه یا آتش و پنبه: ◻︎ چشم اگر با دوست داری، گوش با دشمن مکن / عاشقی و نیکنامی سعدیا سنگوسبوست (سعدی۲: ۳۵۲).
〈 سنگ یده: [قدیمی] = یده
۱. جماد، حجر، صخره، لهنه
۲. سنجه، وزنه
۳. جسم رسوبی(در کلیه مثانه)
۴. واحد جریان آب (
۵. معیار، محک
۶. سفت، سخت
۷. انعطافناپذیر
۸. بیرحم، قسی
calculus, petro-, rock, stone, weight