بالغ (فعل ماض)دیکشنری عربی به فارسیاغراق اميز کردن , بيش از حد واقع شرح دادن , مبالغه کردن در , گزافه گويي کردن , بالغ , رشد کردن , کامل , سررسيده شده , قابل ازدواج و همسري , اغراق گفتن در , غلو کردن
سررسیدنلغتنامه دهخداسررسیدن . [ س َرْ، رَ / رِ دَ] (مص مرکب ) غفلتاً وارد شدن . در همان وقت که ضرور بود حاضر آمدن . فجاءةً درآمدن . غیرمنتظر آمدن . || سپری شدن مدت . به انتها رسیدن مدت . به آخر آمدن مدت . (یادداشت مؤلف ): مدت اجاره سررسیده است .
سپریفرهنگ فارسی عمیدبه سررسیده؛ پایانیافته؛ به آخررسیده؛ تمامشده؛ پایانپذیر.⟨ سپری شدن: (مصدر لازم) پایان یافتن؛ به آخر رسیدن؛ سر رسیدن: ◻︎ هرچ آن سپری شود سرانجام / خواهی قدمی و خواه صدگام (نظامی۳: ۵۰۲).⟨ سپری کردن: (مصدر متعدی) سپری گردانیدن؛ تمام کردن؛ پایان دادن؛ به پایان رسانیدن.&lan