سوتایلغتنامه دهخداسوتای . (اِخ ) امیر سوتای نویان از سرداران غازانخان . رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 14، 19، 53، 54، 63
سویطاءلغتنامه دهخداسویطاء. [ س ُ وَ ] (ع اِ) شوربایی که در آن آب و پیاز و دیگر دیگ افزار آن زائد باشد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
حاجی سوتایلغتنامه دهخداحاجی سوتای . (اِخ ) پدر حاجی طغان یکی از امراء عصر مغول . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 149 شود.
ترجم صوتيادیکشنری عربی به فارسیعين کلمه ياعبارتي را از زباني بزبان ديگر نقل کردن , حرف بحرف نقل کردن , نويسه گرداني کردن