ساطورلغتنامه دهخداساطور. (ع اِ) آنچه بدان بُرند از کارد و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کارد بزرگ گوشتبُر. (شرفنامه ٔ منیری ). کارد بزرگ و خنجر. (غیاث از منتخب و کشف و لطائف ) (آنندراج ) : همی خواهم من ای دهقان که امروزبگیری خنجری مانند ساطور. <p
ساطورلغتنامه دهخداساطور. (ع اِ) آنچه بدان بُرند از کارد و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کارد بزرگ گوشتبُر. (شرفنامه ٔ منیری ). کارد بزرگ و خنجر. (غیاث از منتخب و کشف و لطائف ) (آنندراج ) : همی خواهم من ای دهقان که امروزبگیری خنجری مانند ساطور. <p
ساطورلغتنامه دهخداساطور. (ع اِ) آنچه بدان بُرند از کارد و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کارد بزرگ گوشتبُر. (شرفنامه ٔ منیری ). کارد بزرگ و خنجر. (غیاث از منتخب و کشف و لطائف ) (آنندراج ) : همی خواهم من ای دهقان که امروزبگیری خنجری مانند ساطور. <p
تختهساطورchopping boardواژههای مصوب فرهنگستانتختهای چوبی یا پلاستیکی که بر روی آن مواد غذایی با چاقو یا ساطور خرد میشود