زنجبیلسانانZingiberalesواژههای مصوب فرهنگستانراستهای از تکلپهایها شامل گیاهانی مانند زنجبیل و موز
زنجبیللغتنامه دهخدازنجبیل . [ زَ ج َ ] (اِخ ) چشمه ای است در بهشت . (ترجمان القرآن ) (مهذب الاسماء) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : و یسقون فیها کأساً کان مزاجها زنجبیلا. (قرآن 17/76).
زنجبیللغتنامه دهخدازنجبیل . [ زَ ج َ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ) (آنندراج ). می . شراب . (ناظم الاطباء). خمر. (اقرب الموارد). || بیخ نباتی است که بفارسی آنوجه و به هندی سونتهه نامند برگ آن شبیه به برگ نی ... (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام دوایی معروف و به این معنی معرب زنکویر است . (غیاث ). بی
زنجبیلفرهنگ فارسی عمیدگیاهی پایا، با برگهای دراز و باریک شبیه برگ نی، گلهایی خوشهای و زردرنگ، و ساقهای معطر که مزهای تند دارد و به عنوان ادویه و دارو به کار میرود.⟨ زنجبیل شامی: (زیستشناسی) = راسن
زنجبیلZingiberواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از زنجبیلیان علفی ایستادۀ چندساله با حدود 70 گونه، بومی آسیای جنوب شرقی با ساقۀ باریک و نیمانند و برگهای سرنیزهای سبز براق که از زمینساقهای غدهای میرویند؛ گلهای آنها سبز مایل به زرد با لبهای ارغوانی و لکههای کرمرنگ و گلآذین مخروطی و کوچک و سنبلهای متراکم است که در تابستان از زمی
موزیانMusaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از زنجبیلسانانِ علفی بلند با برگهای کشیده و پوشانندۀ ساقه که میوۀ آنها از نوع سته است
مارانتائیانMarantaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از زنجبیلسانان با حدود 31 سرده و 550 گونه از گیاهان علفی چندساله با زمینساقه که بومی جنگلهای گرمسیری مرطوب یا باتلاقی بهویژه در امریکا و افریقا و آسیا هستند؛ اعضای این تیره تنوع بسیار دارند و گیاهانی نیمانند یا علفی با برگهای گسترده یا بوتههای متراکم به ارتفاع تقریباً دو متر را شامل م
زنجبیلیانZingiberaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از زنجبیلسانان علفی با حدود 45 سرده و 700 گونه که در نواحی گرمسیری افریقا و آسیا و امریکا میرویند و ییشترین تنوع را در آسیای جنوب شرقی دارند؛ در قاعدۀ برگهای دوردیفۀ این گیاهان غلافی وجود دارد که از همپوشانی آنها ساقهای کاذب ایجاد میشود؛ گلهای نرمادۀ آنها در گلآذین گرزنی محدود قرار گ