لغتنامه دهخدا
زمارة. [ زَم ْ ما رَ ] (ع اِ) نای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نئی که بدان نای نوازند. (از اقرب الموارد). || چوب که بر گردن سگ بندند تا از سوراخ در نتواند شدن به انگور خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ساجور. (از اقرب الموارد). و منه ُ:اتی الحجا