زبانهایligulate 2, strap-shaped, tongue-shapedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی به شکل نوار و تا حدودی مستطیلی در گیاهان
زبانه گلی هالغتنامه دهخدازبانه گلی ها. [ زَ ن َ / ن ِ گ ُ ] (اِ مرکب ) تیره ٔ مرکبها را (در گیاه شناسی ) برحسب شکل نهنج و گلچه هایی که بر روی آن قرار دارند به سه دسته تقسیم می کنند که در هر دسته گیاهان فراوانی است .اول - لوله گلی ها .دوم -زبانه گلی ها .سو
زبانۀ ایمنگاهfouling barواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که بهصورت مکانیکی و در نتیجۀ برخورد با بال چرخ قطار عمل میکند
زاویۀ نقطهای دورینه ـ زبانی ـ بَرهمایشیdistolingo-occlusal point angleواژههای مصوب فرهنگستانزاویۀ نقطهای حاصل از اتصال سطوح دورینه و زبانی و بَرهمایی دندانهای خلفی
زبانه کشلغتنامه دهخدازبانه کش . [ زَ ن َ / ن ِ ک َ ] (نف مرکب ) زبانه کشنده . شعله کش . ملتهب . مشتعل . زبانه زن . رجوع به زبانه زن شود.
مَّارِجٍفرهنگ واژگان قرآنزبانه آتش (مارج به معناي زبانه خالص و بدون دود از آتش است . و بعضي گفتهاند : به معناي زبانه آميخته با سياهي است )