لغتنامه دهخدا
روشنی . [ رَ / رُو ش َ ] (حامص ) روشنایی . مرادف تاب و فروغ و ضیاست . (از آنندراج ). تاب و روشنایی و تابناکی . (ناظم الاطباء). ضیاء. سناء. (ترجمان القرآن ). فروغ . فروز. نور. پرتو. شِرق . شَرق . بهر. ضوء. ضیا. ضیاء. سنا. (یادداشت مؤلف ). مقا