رنیملغتنامه دهخدارنیم . [ رَ ] (ع مص ) کشیدن و نیکو کردن آواز. (منتهی الارب ). با طرب برآوردن صوت . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). ترنیم . (از معجم متن اللغه ). رجوع به
رنیمفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهفلزی نقرهای، سنگین، کمیاب، و شبیه پلاتین که در مقابل حرارت مقاوم است و در ساخت لامپها و ترموکوپلها و نیز به عنوان کاتالیزور به کار میرود.