رازگشایندهفرهنگ فارسی عمیدفاشکنندۀ سِر؛ آشکارکنندۀ راز: ◻︎ رفت یکی پیش ملک صبحگاه / رازگشایندهتر از صبح و ماه (نظامی۱: ۷۷).
صبحگاهلغتنامه دهخداصبحگاه . [ ص ُ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) وقت صبح . هنگام صبح . صبح دم : مستان شبانه اند اماصاحب خبران صبحگاهند. خاقانی .آن دم که صبح بینش من بال برگشادآن مرغ صبحگاه دلم تیز پر گشاد. خاقانی .</