لغتنامه دهخدا
ضرار. [ ض ِ ] (اِخ ) ابن عمرو الضبی ، مکنی به ابوعمرو. رئیس فرقه ٔ ضراریه از مجبره . بشربن المعتمر را کتابی است در رد وی . صاحب عقدالفرید در فصل کبرة السن گوید: عاش ضراربن عمرو حتی ولد له ثلاثةعشر ذکراً فقال : من سره بنوه سأته نفسه . و صاحب عیون الاخبار هم گوید: قال ضراربن ع