ذخینولغتنامه دهخداذخینو. [ ] (اِخ ) قریه ای است بسه فرسنگی سمرقند. (الانساب سمعانی ) و یاقوت در معجم البلدان نام این قریه را ذخینوی بفتح اوّله و کسر ثانیه و بعد الیاء المثناه من تحت نون و واو مقصور ضبط کرده است . رجوع به ذخینوی شود.
ذخینویلغتنامه دهخداذخینوی . [ ذَن َ ] (ص نسبی ) صاحب انساب گوید: الذخینوی بفتح الذال المعجمة و کسر الخاء المعجمة، و سکون الیاء المنقوطة باثنتین من تحتها و فتح النون و فی آخرها الواو هذه النسبة الی قریة ذخینو علی ثلاثة فراسخ من سمرقند.
دخناءلغتنامه دهخدادخناء. [ دَ ] (ع ص ) شاة دخناء؛ گوسفندی خاکسترگون . || (اِ) گنجشکی است . دُخنان . (منتهی الارب ).
پیکمبینی دُخانیtobacco amblyopiaواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع کمبینیهای تغذیهای یا مسمومیتی براثر استعمال تنباکو
ذخینویلغتنامه دهخداذخینوی . [ ذَن َ ] (ص نسبی ) صاحب انساب گوید: الذخینوی بفتح الذال المعجمة و کسر الخاء المعجمة، و سکون الیاء المنقوطة باثنتین من تحتها و فتح النون و فی آخرها الواو هذه النسبة الی قریة ذخینو علی ثلاثة فراسخ من سمرقند.
ذخینویلغتنامه دهخداذخینوی . [ ذَن َ ] (ص نسبی ) صاحب انساب گوید: الذخینوی بفتح الذال المعجمة و کسر الخاء المعجمة، و سکون الیاء المنقوطة باثنتین من تحتها و فتح النون و فی آخرها الواو هذه النسبة الی قریة ذخینو علی ثلاثة فراسخ من سمرقند.