دمرلغتنامه دهخدادمر. [ دَ م َ ] (ص ، ق ) در اصطلاح عامیانه ، منکب . نگون . به روی خفته . به روی افتاده . دمرو. خلاف ِ سِتان . مقابل طاق باز. این کلمه هرچند در کتاب نیامده است و
دِمَرْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی حالت خوابیده ، به شکم خوابیدن و بالا دادن باسن برای دخول و سکس