ژروزالم دلیورهلغتنامه دهخداژروزالم دلیوره . [ ژِ ل ِ دِ وْ رِ ] (اِخ ) نام منظومه ای حماسی که آن را لوتاس در بیست قطعه سروده است (1575 م .).
دلارایلغتنامه دهخدادلارای . [ دِ ] (نف مرکب ) دل آرای . دل آرا. دلارا. دل آراینده . آراینده ٔ دل . شادکننده ٔ دل . آنچه یا آنکه سبب شادی نشاط و سرور شخص شود : دلارای و بارای و با ناز و شرم سخن گفتنش خوب و آوای نرم . فردوسی .پسر بایدی
دلارافرهنگ فارسی عمید۱. چیزی یا کسی که مایۀ نشاط و خرمی دل باشد؛ دلآراینده.۲. محبوب و معشوق؛ دلبر زیبا.
دلارافرهنگ فارسی معین(ی ) (دِ) (ص فا.) = دل آرا: 1 - کسی یا چیزی که سبب سرور و نشاط گردد. 2 - معشوق ، زیبا، محبوب .